جدول جو
جدول جو

معنی سقط کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سقط کردن
در پزشکی بچۀ نارس و مرده افکندن
تصویری از سقط کردن
تصویر سقط کردن
فرهنگ فارسی عمید
سقط کردن
(خوَرْ / خُرْ دَ)
بچه از شکم افکندن پیش از زمان. بچه افکندن. بچه انداختن
لغت نامه دهخدا
سقط کردن
آفکانیدن
تصویری از سقط کردن
تصویر سقط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سقط کردن
جنین افکندن، بچه انداختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
افتادن و بر زمین فرود آمدن، به پستی افتادن
فرهنگ فارسی عمید
(حَ تَ)
مرکب است از قط عربی به معنی بریدن یا بر پهنا بریدن، و کردن فارسی. (آنندراج) :
جای ناخن تیغسر میزد ز انگشتان ما
چون قلم در وصف مژگان تو میکردیم قط.
ابوالبرکات منیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ بَ زَ دَ)
افکندن. فکندن. انداختن. بینداختن. ساقط گردانیدن. رجوع به ساقط و اسقاط شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قط کردن
تصویر قط کردن
قط زدن: تیر آسمان از برای تحریردیوان مدایح قلم قط می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
افتادن فرود آمدن بر زمین، به انحطاط اخلاقی مواجه شدن: در منجلاب فحشا سقوط کرد، تسلیم شدن به مردی به طور نامشروع فاسد شدن زن. یا سقوط کردن شهری یا کشوری. به تصرف غالب در آمدن شهر یا کشور. یا سقوط کردن دولت. بر کنار شدن وزیران از کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقط کردن
تصویر ساقط کردن
افکنده دور افکندن چیزی، کسی که کسی را ازشغل خود برکنار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقط کردن
تصویر ساقط کردن
((~. کَ دَ))
افکندن، کسی را از شغل خود برکنار کردن
فرهنگ فارسی معین
افتادن، برافتادن، برنار شدن، کاهش یافتن، منحرف شدن، در منجلاب فساد افتادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برانداختن، برکنار کردن، معزول کردن، انداختن، افکندن، سقط کردن، از بین بردن، زایل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
للسّقوط
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
Crash, Fell, Plummet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
s'écraser, tomber, chuter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
estrellarse, caer, caer en picado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
ชน , ตก , ตก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
разбиваться , падать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
abstürzen, fallen, stürzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
розбиватися , падати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
rozbijać się, spaść, spadać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
坠毁 , 坠落 , 跌落
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
حادثہ ہونا , گرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
ধাক্কা খাওয়া , পতন হওয়া , পড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
kuporomoka, kuanguka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
schiantarsi, cadere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
çarpmak, düşmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
墜落する , 落ちる , 急降する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
להתרסק , ליפול , ליפול
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
colidir, cair
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
menabrak, jatuh, terjun
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
दुर्घटनाग्रस्त होना , गिरना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
neerstorten, vallen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سقوط کردن
تصویر سقوط کردن
충돌하다 , 떨어지다
دیکشنری فارسی به کره ای